مطالعات انسان‌شناسانه, کنایه‌های سیاسی‌اجتماعی
در بیشتر جوامع، آموزش کنترل ادرار و استفاده از دستشویی برای قضای حاجت از دو سالگی شروع می‌شود، اما اختلافات برجسته‌ای در تکنیک‌های به کار رفته شده وجود دارد. بومیان داهومی (Dahomey) در آفریقای غربی با ریختن مخلوط خاکستر و آب روی سر بچه یا گذاشتن یک قورباغه‌ی زنده - که موجب ترساندن کودک می‌شود- روی کمر طفل، وی را برای خیس کردن رخت‌خواب تنبیه می‌کنند که اغلب این نوع مداوا مؤثر واقع می‌شود. منبع
خلاصه اینجوری‌ش هم هست. حالا هی برید گلایه کنید که مملکت چنین و چنانه... (+)

[۱۳۸۶ اسفند ۸, چهارشنبه]  


از اونجایی که عادت دارم هر فیلمی می بینم بیام اینجا و چند خطی بنویسم و خیلی وقته دلم برای اینکار تنگ شده امشب تصمیم دارم یه فیلم معرفی کنم به نام Absolute Zero که ده تا بخش دارد و چهار تا بخش آخرش توصیه می گردد. فیلم در واقع علمی- هیجان انگیز ( یه ژانر فیلمی من در آوردی) است. فیلم علمی – هیجان انگیز حس دانشمند شدن وجودتون رو تحریک می کند و از ته دل آرزو می کنین که برنده جایزه نوبل باشید. بعد موقعی که به آقا دانشمنده که با لهجه فرانسوی انگلیسی صحبت می کند (که خوردنی ترین لهجه دنیاست) جایزه نوبل می دن اشک تو چشاتون حلقه می زند یا اگه مثل من اشکتون دم مشکتون باشه فیلم علمی – هیجان انگیز تبدیل به فیلم هندی – غمناک می شه.
ببینین بی خودی من با این انیشتین پدر گشتگی ندارم. یه تئوری مشترک با یه بنده خدایی به نام بوز داره. بعد هی تو این فیلمه اسم بوز رو نمی گفتن! بچه معروفی به کی مربوطه؟ (جمله آخر رو با هر لهجه ای که دوست دارین قرائت کنین! )

 

27
*

 


یادم نیست کجا خواندم که: زمانی پیکاسو می گفت الآن دوره زمانه ای شده که همه فکر می کنند رامبراند ند، اما هیچ وقت فکر نمی کرد زمانی بیاید که همه فکر کنند پیکاسو اند.(+)

[۱۳۸۶ اسفند ۵, یکشنبه]  

شب امتحان
پدیده وبلاگ نویسی در شب امتحان بین تمام وبلاگیان عالم رواج دارد و از اونجایی که خیلی فاز می ده ما هم تصمیم گرفتیم امشب یه خودی نشون بدیم. راستش تمام روزای عادی تا 8 شب در کتابخونه به سر می برم ولی امروز ساعت 5 بعد از ظهر بعد از صرف یه عدد مافین و کافی وانیلی دیدم که اصلا نمی تونم یه لحظه دووم بیارم. کوله ام رو انداختم پشتم و در حالی که یه آهنگ ترکی زمزمه می کردم و از هوای بهاری لذت می بردم برگشتم خونه. البته خیلی سربسته بگم زمزمه نمی کردم در واقع عربده می کشیدم. از اونجایی که من عقده آواز خوندن با صدای بلند دارم و در این مملکت خیابون به اون معنا وجود ندارد و همش اتوبان است و صدات به گوش احد الناسی نمی رسه دیگه می شه به راحتی عربده کشید. فقط سنجابا باشنیدن صدای من هراسون از این شاخه به اون شاخه می پرن و احتمالا تو دلشون فحش خواهر (خار) مادر حواله ام می کنن.
امروز چاندانا که برای پست داک اومده کف خونی ام کرد. خلاصه یه عالمه پول کف دستم خوابیده و یه عالمه عاشق پا سوخته که زبونم لال بعد از صد و بیست سال بعد که ازدواج کردم سر و کلشون پیدا می شه. همه جورشو شنیده بودم اما این یکی اش رو دیگه نه که تعداد عشاق آدمو بعد از ازدواج تخمین بزنن ! بعد عرض شود که من خیلی روحیه هنری دارم و فرم انگشتام آرتیستیک هست و آدم احساسی ای هستم. بعد یه جورایی خیلی سربسته گفت که خودخواهم. اما خب با لغات خیلی خوب و جمله بندی آبرومندانه.
شام هم آلو اسفنجاج میل نمودیم. جای شما خالی. دیگه عرضی نیست.
قربان شما
فعلا

[۱۳۸۶ اسفند ۴, شنبه]  


من مطمئنم خدا وقتی منو می آفرید کل نهادم رو در یک تابع دلتای دیراک ضرب نمود.
آخه چرا؟!!!

 


«این آدم سال‌ها پیش به من نصیحت کرد که هیچ‌وقت حال‌و‌روز آدم مُرده را برای کسی تعریف نکن. می‌گفت مرگ در قالب کلمات تکرار می‌شود. نباید بگذاریم مرگ زبان پیدا کند.»[اعتماد؛ آریل دورفمن](+)

[۱۳۸۶ بهمن ۲۸, یکشنبه]  

ولنتاین خود را چگونه گذراندید؟
شبا وقتی میام خونه یه تیکه راه رو باید پیاده بیام که یه جورایی از وسط جنگل و بغل دریاچه رد می شه. امروز وقتی خسته و کوفته با یه کوله سنگین و یه عالمه مساله حل نشده بر می گشتم یهو یه صدایی بغل دستم از وسطا بوته ها اومد که مطمئن مطمئن شدم که الیگیتوره و دو پا داشتم دو تا هم قرض کردم تا رسیدم خونه. فوبیای الیگیتور نداشتیم که اونم به سلامتی به لیست فوبیاهامون اضافه شد! خونه داشتم به این فکر می کردم که اگه خوراک الیگیتور می شدم کلی اسباب خنده اطرافیان فراهم می شد.
مثلا رو قبرم می نویسن : نامبرده در حالی که آخرین ضرائب کلبش- گوردون زندگی خود را محاسبه کرد در روز ولنتاین طعمه الیگیتور گردیده و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
اینو می دونستین که اگه الیگیتور دنبالتون افتاد باید زیگ زاگ بدویین.

[۱۳۸۶ بهمن ۲۵, پنجشنبه]  


السلام علیکم
اومدم بگم فونت فارسی مون هم به راه شد.
فعلا

[۱۳۸۶ بهمن ۲۱, یکشنبه]  

SOPHIE

man ehsas mikonam dobare ashegh shodam.
jane man shoma boodin asheghe in nemishodin?emrooz kharidamesh. doosesh daram. alan pishame. esmesham gozashtam SOPHIE .

[۱۳۸۶ بهمن ۱۶, سه‌شنبه]  

CopyRight © 2006 mycosyroom.blogspot



اکتبر 2004
نوامبر 2004
دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
ژوئیهٔ 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مارس 2008
آوریل 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
اوت 2008
سپتامبر 2008
اکتبر 2008
نوامبر 2008
دسامبر 2008
ژانویهٔ 2009
فوریهٔ 2009
مارس 2009
آوریل 2009
مهٔ 2009
ژوئن 2009
ژوئیهٔ 2009
اوت 2009
سپتامبر 2009
اکتبر 2009
نوامبر 2009
دسامبر 2009
ژانویهٔ 2010
فوریهٔ 2010
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئن 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
سپتامبر 2010
اکتبر 2010
نوامبر 2010
دسامبر 2010
ژانویهٔ 2011
فوریهٔ 2011
مارس 2011
آوریل 2011
مهٔ 2011
ژوئن 2011
ژوئیهٔ 2011
اوت 2011
سپتامبر 2011
اکتبر 2011
نوامبر 2011
دسامبر 2011
ژانویهٔ 2012
مارس 2012
آوریل 2012
مهٔ 2012
ژوئن 2012
ژوئیهٔ 2012
اوت 2012
سپتامبر 2012
اکتبر 2012
نوامبر 2012
ژانویهٔ 2013
فوریهٔ 2013
مارس 2013
مهٔ 2013
ژوئن 2013
ژوئیهٔ 2013
ژانویهٔ 2014
آوریل 2014
مهٔ 2014
ژوئن 2014
ژوئیهٔ 2014
نوامبر 2014
دسامبر 2014
ژانویهٔ 2015
ژوئن 2015
اکتبر 2015
ژانویهٔ 2016


[powered by blogger]