بر هرچی آدم خرخونه خالی بنده باهوش نما لعنت که آدمو دچار گمراهی می کنند.
ماشاء الله همه هم از دم باهوش اند و بدون درس خوندن فرت و فرت نمره های آنچنانی می گیرند. بر پدر و مادر آدم دروغ گو لعنت!
اون زبونی که می گه خیلی ساده است کاری ندارد رو الهی مار بگزد. الهی حناق دو سر بگیرد و خفه شه.
الهی هرچی نسل the best و خودشیفته است از بین بره.
نویسنده رو در در هپلی ترین حالت موجود با معده درد، کم خوابی و استرس در حالی که با مشت به سینه اش می کوبد و نفرین می کند می تونین تصور کنید.
[۱۳۸۶ تیر ۲۳, شنبه]
Inner Garden
وقتی King Crimson گوش می دم احساس می کنم دو پیمانه JethroTull و یه پیمانه Pink Floyd رو ریختن تو یه قابلمه و شعله شو کم کردن. جالبه وقتی اون دوتا رو گوش می دم یاده این نمی افتم ولی وقتی اینو گوش می دم یاده اون دوتا می افتم. یعنی چرا این اتفاق می افته؟ می دونین این مساله خیلی مهمه بخصوص وقتی که یه هفته بعد یه امتحان خفن دارم و اندازه ببعی بارم نیست.
فردا قراره برم پیش شانل تا یه مبحثی رو بهم درس بده. می گفت اگه خنگ بازی در بیارم با ته خودکار می زنه تو سرم! :-S
[۱۳۸۶ تیر ۱۹, سهشنبه]
Notting Hill
جولیا رابرتز: بهتره به هیچ کس راجع به این موضوع حرفی نزنیم.
هیو گرانت: درسته هیچ کس. فقط شاید بعضی وقتها به خودم بگم، اونهم مهم نیست، چون باور نمی کنم!(
+)
[۱۳۸۶ تیر ۱۷, یکشنبه]
07/07/07
حالا چی می شد اگه امروز یکی عاشق من می شد و منم عاشق اون.
هووم... اونوقت سالگردمون می شد 07/07/07 .
راستش این فکر وقتی صبح یه اس ام اس کیلویی در مورد امروز رو می خوندم به ذهنم خطور کرد و هیچ گونه احساس خزیتی نسبت به این ایده نداشتم. تا وقتی ام خوابم نبره بازم نا امید نمی شم!;)
[۱۳۸۶ تیر ۱۶, شنبه]
از وقتی فهمیدم امتحانمو باید 20 روز زودتر بدم دست راستم درد گرفته و گیز گیز می کنه. یه نقطه سیاه کوچولو بخصوص وقتی موقع استراحت به دیوار اتاقم خیره می شم جلوی چشمم رژه می ره. یه عمره هر غلطی می خوام بکنم یه امتحانی ازم می گیرن.
پووف... احتمالا عزرائیل قبل از مرگ یه برگه می ده دستم می گه بیا این بیست تا تست رو بزن، بعد جونتو گیرم! اگه شانس منه تا اونموقع عزرائیل هم پیشرفت کرده و امتحانش computer-based است. :))
[۱۳۸۶ تیر ۱۵, جمعه]
...من بر خلاف آنچه که در مورد شبح آزادی تظاهر میکنم، که همهاش را فهمیدهام، ساق پای تو را به خوبی میفهمم، همهاش را
...این جمله رو جهت اجرای نقش motivator از
متن مربوطه انتخاب کردم. D: شما همشو حتما بخونین لطفا.
بسی چسبید...
[۱۳۸۶ تیر ۱۴, پنجشنبه]
دلمان این "
خرابکاری عاشقانه" را خواست.
تازیخ امتحانم انگار قراره حدوده 20 روز جلوتر بیفته. خلاصه دلت غلط می کنه بچه جون، بشین درستو بخون!
یه فحش جدید یاد گرفتم: "لات (لاته) تو کوچه تف کن! "
فیدل کاسترو
بقدری لبریز از حرف زدنم که اگه شروع کنم حالا حالاها تموم نمی شه و قابلیت این رو خواهم داشت که رکورد جناب فیدل کاسترو رو درجا بزنم و بدون اینکه آخراش بیهوش شم یه نفس مثل این چریک پیر صحبت کنم!
[۱۳۸۶ تیر ۱۳, چهارشنبه]
وقتی با کسایی تو یه خونه زندگی می کنی که دوچشمی منتظرند تا ببینن کی کم میاری و نمی تونی بدون حمایت اونا گلیمتو از آب بیرون بکشی مجبوری وقتایی که تحت فشار و استرسی و اعصابت خورده دم نزنی، مجبوری همه چیزو بریزی تو خودت و نشون ندی اون تو چی می گذره، مجبوری فقط موفقیت های پروسه کاریت رو با آب و تاب بگی و وقتی به بن بست خوردی و نمی دونی باید چیکار کنی به روی خودت نیاری و خیلی ریلکس سر میز شام بشینی و بیفتک و سیب زمینی آب پز بلمبونی و به به و چه چه کنی، مجبوری یه ساعت زیر دوش بشینی و بی سر و صدا گریه کنی و وقتی از حموم میای بیرون کلاه حوله ات رو بکشی رو صورتت تا چهره ات دیده نشه، مجبوری صبح وقتی از خواب پامی شی دروغکی بگی که تا صبح پای کامپیوتر بودم و بخاطر همین چشمام ورم کرده!
می دونی حرف حسابشون چیه؟ "حمایتت می کنیم به شرط اینکه اون چیزی باشه که ما می گیم!"
هووم...ممکنه مجبور شم خیلی کارا بکنم ولی قصد ندارم به این زودیا کم بیارم.
[۱۳۸۶ تیر ۱۰, یکشنبه]
CopyRight © 2006 mycosyroom.blogspot